زیارت
دور از حریمتان به غم ام مبتلا ولی ..... ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 19:24 :: توسط : عبدالحمید امینیان


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 19:23 :: توسط : عبدالحمید امینیان


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 19:23 :: توسط : عبدالحمید امینیان


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 19:20 :: توسط : عبدالحمید امینیان

نقشه حرم حضرت عباس ع


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 18:59 :: توسط : عبدالحمید امینیان

تاریخ عراق

جمعیت عراق: بیست و سه میلیون نفر است که60% شیعه و 35% سنی و 5% مسیحی و غیره هستند

قبل از اسلام : قبل از اسلام ساسانیان بر ایران و عراق حکومت می کردند. مدائن یکی از پایتخت های ایشان بود و کاخ کسری  هنوزدر آن موجوداست.

دوران اسلامی : بعد از آن فتح ایران و عراق توسط خلیفه دوم دوران اسلامی در سرزمین عراق آغاز شد.

در زمان حکومت حضرت علی (ع) مرکزیت به کوفه که از قبل هم دارای برج و بارویی بود و آب و هوایش برای اعراب بهتر از مدائن بود منتقل شد چون کوفه در مرکز حکومت و متصرفات اسلامی بود و سپاه زیادی در آنجا گرد آوری شد .

 دوران امویان : بعد از حضرت علی (ع) امویان برآن عراق حاکم شدند و حادثه عظیم شهادت امام حسین

(ع)در کربلا اتفاق افتاد . قیام توابین به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی چهار سال پس از شهادت امام حسین(ع) اتفاق افتاد که شکست خوردند و سلیمان شهید شد. آنان قبل از شروع حرکت بر سر مزار امام حسین آمدند و بسیار گریه و توبه نمودند که چرا به موقع به کمک آن حضرت نشتافتند. سلیمان از یاران حضرت علی بود و پیر مردی از معتمدین کوفه. قیام مختار بن ابی عبیده ثقفی و کشتن تمام قاتلان امام حسین (ع) در کوفه اتفاق افتاد و سپس حمله مصعب بن زبیر به کوفه و شهید شدن مختار به وسیله او از اتفاقات مهم عراق بودند و سپس حمله عبدالملک بن مروان به کوفه و کشته شدن مصعب به وسیله اورا عراق به خود دیده است .

دوران عباسیان: قیام عباسیان از ایران  شروع شد وبه فتح عراق و شام توسط آنان انجامید که در زمان عباسیان شهرهای مرو و بغداد که دو پایتخت آنان بود بسیار آباد شد.

هارون و مأمون از خلفای عباسی بودند. عباسیان که دراول و ظاهراً طرف دار اهل بیت بودند و به جهت باز گرداندن حکومت به آنان مورد طرفداری ایرانیان واقع شدند و قدرت یافتند .

دوران ایلخانیها : حمله مغولان به ایران و سپس عراق و فتح مرو و بغداد توسط آنان. آخرین خلیفه عباسی در بغداد توسط مغولان کشته شد

مغولان بعد از مدتی کشورشان تکه تکه شد و هر کجا توسط کسی اداره شد و حکومت های ایلخانی تشکیل دادند تا بعد از حدود دویست سال دوباره توسط تیموریان یکدست شدند.

دوران جلایریها و آق قویونلوها و قرا قویونلوها :

دوران صفوی ها:در سال 914 شاه اسماعیل صفوی موفق به فتح بغداد شد و تا سال 941 بر آن حاکم بودند

دوران عثمانی ها: عثمانیان در ترکیه و سپس عراق تا طبرستان قدرت یافتند. آنان سنی مذهب بودند و طی سال های زیادی که حکومت کردند گاه به ساختن حرم ها و گاه به آزار و اذیت زائران عتبات پرداختند.

دوران استعمار: بعد از جنگ اول جهانی قدرت عثمانی رو به زوال نهاد و پس از شکست متفقین دولت عثمانی تقسیم به کشورهای مختلف شد و عراق مستعمره انگلستان شد.

قیام مردم به رهبری آیت الله آشتیانی باعث پایان استعمار رسمی انگلیس در عراق گردید . سه کودتا پشت سر هم   باعث سرنگونی سه دولت شد اینکه تا حکومت به حسن البکر رسید و با استعفای اوقدرت به دست صدام حسین افتاد.

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 18:20 :: توسط : عبدالحمید امینیان

فضائل زیارت

زیارت امام حسین جامع و کامل همه عبادات است که هم آثار و فوائد عبادی و  هم آثار برزخی و دنیوی و اخروی دارد.

نماز : هفتاد هزار فرشته نماز گذار که نماز هر کدامشان با نماز یک هزار انسان برابری می کند در کنار قبر امام حسین نماز می خوانند و ثواب نمازها یشان نصیب زائران با معرفت قبر حسین است (بحار الانوار ج 98 ص 56)

زکات : هر بار زیارت امام حسین ثواب هزار بار پرداخت زکات پذیرفته شده را داراست (بحار الانوار ج 98 ص 18)

حج و عمره: در روایات  ثواب معادل یک حج و یک عمره تا ثواب حج خود پیامبر (ص) آورده شده و یا برای هر گام در راه زیارت چنین ثواب هایی گفته شده (بحار الانوار ج 98 ص 28 الی 44) که البته اختلاف ثواب ها مربوط به اختلاف معرفت و توجه ها است.

حج که می گویند هر کس انجام داد دیگر نباید از فقر بترسد. اگر از عرفات خارج می شود نباید شک کند که پاک شده است یا نه ! انگاه خداوند در همان عرفه اول به زائر حسین (ع) نگاه می کند و بعد به عرفات از حضرت امام صادق ظاهراً پرسیدند حج انجام دهیم یا زیارت حضرت حسین (البته مستحبی نه واجب و مستطیع) حضرت جواب دادند زیارت کربلا که البته دلیلی هم آوردند.

صدقه: ثواب پاداش هزار صدقه مقبول را دارد (همان ص 18)

و ثواب و پاداش هزار روزه و دو ماه اعتکاف در مسجد الحرام و اجر هزار شهید از شهدای بدر و ... – آزاد ساخت هزار بنده و ثواب ذکر و صله رحم و خوشنودی پیامبر و اهل بیت دارد.

امام صادق : اگر زائر حسین (ع )بداند که با زیارت عارفانه و خالصانه و هدفدار چه نسیم شادمانی بر قلب های مصفای پیامبر و علی و فاطمه و حسن و شهیدان اهل بیت می وزد و چه ثمر پرارزشی از دعای آنان به او باز می گردد و چه پاداش پر ارزش اخروی و دنیوی برای او خواهد داشت دوست می داشت نه تنها زیارت حسین کند بلکه همیشه کنار قبرشریف او برای زیارت منزل کند (همان ص 15).

و نیز آمده: در مقابل هر درهم هزینه در این راه چقدر ثواب و چند برابر باز می گردد و بلاها دور می شود.

آثار دنیوی: دفع غم و گرفتاری – برآورده شدن حوائج – زیادی رزق و ... آثاربرزخی : راحتی  در موقع جان دادن و مدارای ملک الموت – امان از عذاب قبر . و زیارت حضرت حسین (ع) : که فرمودند هر کس مرا در زندگی اش زیارت کند پس از مردنش باز دیدش خواهم کرد. (بحار ج 98 ص 2 – 16 )

آثار اخروی : غفران و بخشش گناهان – نامه عملش به دست راستش – امان از هول و هراس قیامت و توانایی شفاعت صد نفر گنهکار و ...

شرط قبول عمل اخلاص است / محبت و تقوا می خواهد.

 

داستان فطرس: فطرس یک فرشته بود که به دلیل خطایی که انجام داده بود خداوند بال هایش را گرفته بود و او را در جزیره ای در دنیا انداخته بود . هنگامی که امام حسین به دنیا آمدند ، جبرئیل با هزار ملک به سمت دنیا آمدند برای تبریک گویی  این ولادت و فطرس در بین راه از آنان خواست او را هم با خود ببرند  و او به برکت امام حسین(ع) بخشیده شد  و بالهایش سالم شد و او عهد کرد تا آخر دنیا هر کس  به امام حسین سلامی کرد آن سلام را به حضرت برساند   (السلام علیک یا ابا عبد الله) ( منتهی الآمال )

 

داستان دیگر اینکه ...جبرئیل ازآسمان سیب و به و اناری را به امام حسن و امام حسین که کوچک بودند هدیه داد و هرچه ازآن می خوردند به حال اول برمی گشت و کم نمی شد وخراب نمی شد تا آنکه حضرت زهرا (س) شهید شدند و آن انار گم شد و سیب و به بود تا آنکه امیر المومنین شهید شدند و به هم دیده نشد و سیب بود تا زمان امام حسین که در کربلا بودند  و آن حضرت آن سیب را می بوئیدند . امام سجاد (ع) می فرمایند که امام حسین هنگامی که نزدیک شهادتشان شد دندان درآن سیب فرو بردند و وقتی شهید شدند دیگر آن سیب پیدا نشد و امام سجاد(ع) می فرمایند : من بوی آن سیب را از مرقد پدرم می شنوم و شیعیان مخلص ما هم هنگام سحر اگر به زیارت امام حسین (ع) بروند بوی سیب را از آن ضریح استشمام می کنند.(منتهی الآمال)

 

اهمیت زیارت امام حسین (ع): امام صادق (ع) می فرمایند که امام حسین (ع) و پدر و مادر و برادرشان از عرش نگاه می کنند به زیارت کنندگان خود و به نام های آنان و خانه های آنان و آنچه در خانه هاشان دارند و آنان را می شناسند بهتر از آنچه شما فرزندان خود را می شناسید و می گویند ای گریه کننده بر من اگر بدانی خداوند برای تو چه مهیا کرده است از ثواب ها .شادی تو از اندوه تو بیشتر خواهد شد و از خداوند می خواهند گناهان او را بیامرزد.

 

آداب زیارت: برای تشرف به حرم مطهر معصومین و در حال زیارت آنان این کارها مستحب است. 1 – غسل زیارت که با همین نیت باشد. 2 – با طهارت و وضو بودن 3 – پوشیدن لباس های پاک و تمیز 4 – خوشبو بودن به جز زیارت امام حسین 5 – با آرامش و وقار حرکت کردن و برداشتن گام های کوتاه 6 – مشغول بودن به ذکر خدا 7 – خواندن اذن دخول و اجازه گرفتن برای ورود به حرم 8 – نزدیک حرم رفتن و چسباندن خود به ضریح به شرطی که مزاحم دیگران نباشیم 9 – خواندن آهسته زیارت 10 – دو رکعت نماز پس از خواندن زیارت 11 – خواندن دعا و قرآن و هدیه ثواب آن به صاحب مزار 12 – پرهیز از بحث و جدل و گفتن صحبت های دنیایی.

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 18:17 :: توسط : عبدالحمید امینیان

 

کوفه

میثم تمار  : اصالتاً ایرانی بود. نام ایرانی اش میثم و کنیه عربی اش ابوسالم بود و حضرت علی او را از زنی از طایفه بنی اسد خرید و آزاد کرد. از او پرسید اسمت چیست؟ گفت ابوسالم. حضرت فرمودند پیامبر به من خبر داده که پدرت در عجم نام میثم بر تو نهاده. میثم گفت خدا و رسول خدا و امیرالمؤمنین راست گفتند. اسم من میثم است. آنگاه فرمودند اسمت را حفظ کن و کنیه خود را ابوسالم قرار بدهد. او پس از آزادی در کنار حضرت ماند و بسیاری از علوم را از او فرا گرفت مثل علم بلایا و منایا که از اخبار آینده خبر می دهد و نیز تفسیر قرآن آموخت و نیز علوم سری نیز از ایشان فرا گرفت. فرزندانش هم از اصحاب امام باقر و امام صادق شدند. او دربعضی از شب ها که حضرت سر به چاه می بردند و مناجات و درد دل می کردند همراه حضرت بودند.حضرت علی نحوه شهادت و محل شهادت و نیز اینکه به دست ناپاک زاده ای از بن امیه به اسم عبیداله بن زیاد شهید می شود را به او گفته بود.

روزی میثم در کنار میدان شهر که بنی اسد آنجا جمع می شدند حبیب بن مظاهر را دید. حبیب گفت: پیر مردی را می شناسم که جلوی سرش مو ندارد و شکمش بزرگ است و در دار الرزق خربزه می فروشد (منظور میثم بود). در راه دوستی خاندان پیامبر به دار می رود.

میثم درجواب گفت: من هم مرد سرخ رویی را می شناسم که دو گیسوی بلندی دارد. او برای یاری پسر دختر پیامبر از شهر بیرون می رود و کشته می شود و سرش را در کوفه و خیابان کوفه می گردانند. روزی حضرت علی به میثم فرمودند ای میثم پس از من تو را دستگیر می کنند و به دار می آویزند. روز دوم از دهان و بینی ات خون می آید و روز سوم با ضربه ای شکمت را می درند تا جان بدهی در انتظار آن باشد و محل شهادت و همان نخلی که به آن دارش زدند را نشانش دادند. میثم هر روز به آن نخل آب می داد و پای آن نماز می خواند. میثم می دانست که در کنار او عمربن حریث را به دار می زنند و به او می گفت من همسایه تو خواهم شد. برای من همسایه خوبی باش. ابن حریث منظورش را نمی دانست و می پرسید می خواهی منزل ابن مسعود را بخری؟

میثم در همان سال شهادت امام حسین بعد از زیارت خانه خدا به سمت کوفه رفت اوضاع کوفه بد بود و هانی شهید شده بود. عبیداله ترسید میثم بیاید مردم دور او جمع شوند قبل از ورود به کوفه او را دستگیر کرد و به زندان انداخت او را به نزد عبیداله آوردندو گفتند علی او را از همه عزیز تر می داشت. عبیداله گفت وای بر شما علی این عجمی را این قدر گرامی می داشت؟ و از میثم پرسید که پروردگارت کجاست. میثم گفت در کمین ستمکاران و تو از ستمکارانی. عبیداله از میثم خواست از امیرالمؤمنین بیزاری بجوید و او اجابت نکرد و گفت تو را به صلیب می کشم و دست و پایت را قطع می کنم. میثمگفت مولایم مرا به این امر خبر داده بود. عبیداله پرسید مولایت دیگر چه گفت؟ میثم گفت «فرمود: دست و پا و زبانت را قطع می کنند و تو را به صلیب می کشند». عبیداله پرسید نگفت توسط چه کسی؟ میثم گفت چرا توسط ناپاک زاده بنی امیه. عبیداله به شدت عصبانی شد و گفت دست و پایت را می برم و زبانت را می گذارم تا دروغ گویی مولایت ثابت شود. میثم را بر دار کردند و او از همانجا با مردم صحبت می کرد و در فضایل علی می گفت تا بالاخره مجبور شدند زبانش را ببرند و پس از شهادتش نمی خواستند او را دفن کنند تا روی دار باقی بماند شاید برای عبرت دیگران. ولی چند نفر خرما فروش او را با مشغول کردن نگهبانان دفن کردند.

آیت الله دستغیب نقل می کنند که در سال 1388 ه ق (حدود 40 سال قبل) بعد از زیارت نجف به زیارت میثم آمدیم. خادمی بود که خیلی به ما محبت کرد و چای آورد. مبلغی پول به او دادیم قبول نکرد و گفت خرجی ام را خود جناب میثم عطا می کنند و هر چند شب یکبار به خوابم می آیند و یک گوشه کناری را نشانم می دهند. من فردایش آنجا را می کنم و یک سکه پیدا می کنم. می فروشم و امورات را می گزرانم و یکی از آن سکه ها را هم نشان مان داد. به نقل از داستان های شگفت.

 

خانه حضرت علی ع :  طبق منابع تاریخی حضرت علی (ع) در کوفه دارای منزل شخصی نبوده اند

نوع دسته بندی و وجود راهروهای زیاد و طولانی و کوچک بودن غیر عادی اتاقها و نیز وجود چاه در داخل منزل همه و همه صحت این خانه را زیر سوال میبرد

زمانی که حضرت علی(ع) در کوفه بودند امام حسن و امام حسین حدود چهل سال عمر شریفشان بوده و وجود مکتب حسنین کاملا دور از ذهن میباشد

به گفته شاهدان عینی چاه داخل منزل با تانکر بصورت شبانه پر میشود

 

مسجد کوفه : کوفه پایتخت حضرت علی در هشت کیلو متری شرق نجف اشرف و در کنار فرات است به هنگام حمله سپاه اسلام به مدائن آب و هوای آن برای اعراب مناسب نبود و جنگ جویان اسلام در آن مریض می شدند چون فتح بقیه ایران و شامات وابسته به حضور سپاه اسلام در این منطقه داشت سلمان فارسی و حذیفه محل فعلی کوفه را برای سپاه اسلام انتخاب نمودند هر چند که از زمان ساسانی ها دژ و قلعه در آن وجود داشت. تیراندازی وسط ایستاد و به چهار طرف تیر انداخت و حدود مسجد معین شد. ابتدا مسجد را ساختند و سپس بازارها و خانه ها در کنار آن پدید آمد و تبدیل به شهر شد. نخستین والی این شهر در زمان خلفا سعد بن الی وقاص فاتح ایران و بعد عمار یاسر و بعد ابووسی اشعری بود. بعد از جنگ جمل و شکست سپاه ناکثین حضرت علی پایتخت را از مدینه به کوفه آوردند و بعد از پنج سال و بعد از امام حسن از پایتختی برای همیشه افتاد ولی مرکزیت خود را به خاطر وجود نیروهای جنگ جو حفظ نمودو در مقابل شام همیشه حضور جدی داشت. کوفه کارنامه بدی در تاریخ برای خود دارد و مراجع رنگارنگ و عهد شکنی آنان در دوره های مختلف معروف است. جهالت آنان در زمان امیرالمؤمنین باعث به وجود آمدن جریان های انحرافی مثل خوارج و به وجود آمدن جنگ های جمل ، نهروان و صفین شد. بی وفایی آنان در زمان امام حسن باعث انتقال حکومت از اهل بیت به بنی امیه شد. نامه های مختلف و دعوت از امام حسین به کوفه و عهد شکنی آنان. خواندن نماز و بیعت با مسلم و بد عهدی شان ، قیام توابین در سال 65 ه – ق و سپس قیام مختار و سپس کشتار مصعب در آن شهر و قتل عام آنان. کوفه از آن به بعد موقعیت استراتژیک خود را از دست داد و جز همان پنج سال هیچ گاه عاصمه و پایتخت نبود. تا پیدا شدن مرقد مطهر حضرت علی و توجه شیعیان و برخی خلف آباد شد.

فضیلت مسجد کوفه : امام صادق فرمودند که کوفه حرم خدا و حرم رسول و حرم علی بن ابیطالب است و نماز در آن برابر صد رکعت نماز است و پیامبر فرمودند خداوند متعال چهار شهر را برگزید سپس فرمودند « والتین و الزیتون و طور سنین و هذا البلد الامین» که تین مدینه  ،زیتون بیت المقدس و طور سنین کوفه و بلد الامین مکه است. در این مسجد مقام هایی است که هر کدام نماز و دعایی دارد و قبور مسلم بن عقیل – هانی ابن عروه و مختار ثقفی در آن قرار دارد. محراب شهادت حضرت علی نیز آنجاست.

 

مقامهای مسجد کوفه    1 – محراب حضرت علی : باز سازی شده و دربی از طلا روی آن نصب شده و بالای آن نوشته هذا محراب امیر المؤمنین. این محراب سمت دیوار قبله است. 2 – محراب و مقام امام سجاد زین العابدین : که در صحن و در کنار مقام های دیگر است 3 – محراب امام صادق : مکان حضور  و نماز امام صادق 4 – مقام خضر محل نماز و حضور حضرت خضر پیامبر 5 – دکه المعراج : که هنگامی که پیامبر معراج را از مسجدالحرام شروع نمودند و به سمت بیت المقدس حرکت نمودند در مسجد کوفه توقفی نمودند و نماز خواندند 6 – مقام ابراهیم: محل نماز حضرت ابراهیم است 7 – مقام جبرئیل 8 – سفینه نوح : محل به گل نشستن کشتی حضرت نوح است که قبلاً حالت سرداب داشته و پله می خورده به سمت پائین 9 – دکه القضا: محل قضاوت حضرت مولا 10 – بیت الطشت : محل وقوع یکی از معجرات و کرامات حضرت مولا است. در این محل سردابی بوده که برخی از اهل عبادت و ریاضت در آن به سر می بردند 11 – مقام حضرت آدم: نماز خواندن در آن مستحب است 12 – باب الفیل یا باب ثعبان که داستانی دارد : که حضرت علی وقتی در حال سخرانی بودنددر مسجد کوفه ناگهان مار بزرگی از سمت این درب وارد می شود و همه می ترسند و کنار می روند تا اینکه به سمت منبر حضرت امیر می رود و بالا می رود و سر در گوش حضرت می برد و مطالبی می گوید و حضرت جوابی می دهد و مار بر می گردد و می رود. می پرسند چه بود حضرت می فرمایند آنگونه نیست که شما فکر می کنید «شاید منظورشان این بود که اینگونه نیست که فقط من مولای شما باشم و امام شما» این مار یک قاضی از اهل جن بوده و برایش مطلبی سخت پیش آمده و از من پرسید و من راهنمایی اش کردم) و این درب به باب الثعبان معروف شد.  در زمان بنی امیه برای اینکه اسم این درب که یاد آور کرامات مولا بوده تغییر کند فیلی را با زحمت تهیه و به کنار این درب آوردند تا به مسدود به باب الفیل معروف شد. تعمیر و بازسازی مسد کوفه در طول تاریخ و هم اکنون نیز بیشتر به دست شیعیان هند انجام شده.

حضرت مولا درباره فضیلت مسجد کوفه فرمودند خداوند به شما چیزی داده که به دیگران نبشخیده. مسجد شما یکی از چهار مسجدی است که خداوند برای اهلش برگزیده است. گویی آن را (مسجد را) می بینم که فردای قیامت با دو جامه سفید وارد می شود در محشر و کسانی که در آن نماز خوانده اند شفاعت می نماید و شفاعتش از جانب خداوند رد نخواهد شد. درآینده حجر الاسود در آن نصب خواهد شد. زمانی می رسد که همین مسجد نماز گاه حضرت مهدی فرزندم و نماز گاه هر مؤمنی می شود. در آن نماز بخوانید و حوائج خویش را از خدا بخواهید و در این مکان است که اسرافیل در صور می دمد تا مردگان زنده شوند و حضرت آدم در این مسجد توبه می کنند.

 

مسلم بن عقیل : قبر مسلم در مسجد کوفه و در کنار دارالاماره بوده و هست. اول مختار بر مزاراو بارگاهی ساخت . در زمان آل بویه عضدالدوله و سپس سلطان اویس حلایری و بعد پادشاهان صفوی و بعد قاجار و بعد صاحب جواهر با مبالغی که از هند فرستاده بودد تعمیراتی در آن انجام دادندو توسعه یافت و گنبدی طلایی بر آن ساخت.

 

مختار ثقفی:   یکی از شخصیت ها و سردارانی که حرف های بسیاری در مورد او زده می شود و شاید اتهامات زیادی به او زده می شود مختار است اما امام باقر (ع) در مورد او فرمودند « از مختار بدگویی نکنید زیرا او قاتلان ما را کشت و از دشمنان ما خونخواهی کرد و در هنگام سختی در میان ما اهلبیت اموالی را تقسیم نمود» و نیز روزی پسر مختار که پیر مردی شده بود خدمت امام باقر رسید و گفت مردم در مورد پدرم سخن ها می گویند و به خدا آچه شما بگویید درست است. امام فرمودند « مگر او نبود که خانه های ما را ساخت و قاتلان ما را کشت و خونخواهی ما را نمود. خدای او را رحمت کند. خدا پدر تو را رحمت کند هیچ حقی از ما را وانگذارد و خونخواهی ما نمود» و امام سجاد هنگامی که سر عبدالله بن زیاد و عمربن سعد را برای خدمتشان آوردند حضرت سجده شکر به جای آورد و فرمودند « خدای را سپاس که خون ما را از دشمنان با خواست خدای مخار را خیر دهاد».

در کتب معتبر مختلف مختار را میستایند و پاسخ گوی شبهاتی اند که در مورد او مطرح است مثل کتاب های : رجال علامه حلی ص 168 / ذوب الفضار ابن نما تحریر طاووسی – سیدبن طاووس / معجم رجال الحدیث آیت ا... خویی / الغدیر علامه امینی ج 2 ص 343 /

پدر مختار ابوعبیده بود که در کنار پیامبر بسیار جنگید و بسیار شجاع بود و مختار خود در سیزده سالگی در بعضی جنگ ها کنار پدر بود.

خود مختار که در بچگی یکبار خدمت امیر المومنین رسیده بود حضرت دوبار فرمودند یا کیس – یا کیس یعنی ای زرنگ – ای هوشمند – بعدها هم خدمت امیر المومنین آمد و درس گرفت و به وطن خود که طائف بود نرفت و در مدینه ماند. مختار جزو چهل مردی بود که برای بیعت بعد از ثقیفه خدمت حضرت امیر آمد

 

هانی بن عروه: از یاران مولا بوده است. به مسلم پناه داد و به دست عبیداله بن زیاد به همراه مسلم به شهادت رسید.

آستان مختار و مسلم یکی است. ابن بطوطه جهانگرد معروف قرن هشتم می نویسد در در سمت غرب قبرستان کوفه در نزدیکی قبر مختار در مکانی چیزی به رنگ سیاه تند در زمینه سفید توجه مرا جلب کرد که مردم می گفتند این جا قبر ابن ملجم مرادی است و مردم کوفه همه ساله هیزم فراوان جمع می کنندو هفت روز آتش بر گور او می افروزند.

 

دارالاماره: در کنار مسجد کوفه خرابه ای است که بسیار عبرت آموز است. در همین دارالاماره بود که نخست سر مبارک حضرت اباعبداله را جلوی عبیداله بن زیاد قرار دادند. و پس از دو سه سال سر عبیداله را جلوی مختار قرار دادند و باز بعد از دو سه سال سر مختار را جلوی مصعب بن زبیر و باز پس از چند سال سر مصعب را جلوی عبدالملک مروان قراردادند (حکومت بنی امیه تا 132 ه – ق باقی بود» هنگامی که سر مصعب جلوی عبدالمک بود پیر مردی از مشایخ کلمه لااله الا الله را گفت و گفت چیز شگفتی می بینم. عبدالمک پرسید ای شیخ چه چیز شگفت آوری را می بینی و پیر مرد گفت که پشت سر هم سرهایی را دیده در همین قصر و عبدالمک گفت خداوند پنجمی را نیاورد و به قولی دستور تخریب آن قسمت از دارالماره را داد و شاعری این مطلب را به شعر آورده است که: یکسره مردی ز عرب هوشمند – گفت به عبدالملک از روی پند – روی همین مسند و این تکیه گاه – زیر همین قبه و این بارگاه – بودم و دیدم بر ابن زیاد – آه چه دیدم که دو چشمم مباد – تازه سری چون آسمان – طلعت خورشید ز رویش نهان – بعد ز چندی نبر آن خیره سر – بد بر مختار به روی سپر – بعد که مصعب سر و سردار شد – دستکش او سر مختار شد – این سر مصعب به تقاضای کار – تا چه کند با تو دگر روزگار – وقایع الایام – محدث قمی این است بازی سرنوشت.

 

مسجد سهله : یکی از مساجد بسیار با فضیلت کوفه است که عبادت گاه و منزلگاه بسیاری از پیامبران از جمله حضرت ابراهیم ، ادریس ، خضر و جایگاه بعضی از امامان شیعه مثل حضرت امام سجاد و امام صادق بوده است و بر اساس روایات از امام صادق حضرت مهدی پس از ظهور در آن جا ساکن می شوند و منزل می نمایند. فاصله اش تا مرقد حضرت علی 10 کیلومتر و تا مسجد کوفه 2 کیلومتر است.

خاکی که پیامبران از آن خلق شده اند از این مسجد برداشته شده.

امام صادق فرمودند: هیچ گرفتاری نیست مگر آنکه دو رکعت نماز در این مسجد گذارد و خداوند گرفتاری او را برطرف خواهد کرد.

و از این زمین بود که ابراهیم به جنگ عمالقه رفت و حضرت داوود به جنگ جالوت رفت و امام صادق فرمودند که خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده مگر اینکه در ا ین مسجد نماز خوانده.

نماز در این مسجد بر اساس روایاتی از امام صادق و حضرت سجاد باعث افزایش طول عمر می شود.

 

داستان.. یکی از شاگردان میرزای شیرازی می گوید که روزی میرزا برای بحرالعلوم تعریف می کرد که شب گذشته برای نافله شب به مسجد کوفه رفتم و قصد داشتم سپیده دم به سمت نجف حرکت کنم تا اول وقت به محل درس خود برسم و درس بگویم. از مسجد که بیرون آمدم در دلم شوق ایجاد شد که به مسجد سهله بروم ولی اعتنایی نکردم چون ترسیدم به درسم نرسم ولی شوق بیشتر شد. همچنان مردد بودم که باد شدیدی وزیدن گرفت و مرا به سمت مسجد سهله برد. پس از مدتی خود را در مقابل آن مسجد دیدم. وارد شدم دیدم کسی در مسجد نیست و تنها آقایی مشغول عبادت است و با کلماتی خداوند را مناجات می کند که تا کنون از هیچ کس نشنیده بودم. حالم متغیر شد و زانوهایم لرزید با قلبی منقلب و چشمی گریان در گوشه ایاز مسجد ایستادم، پس از مدتی مناجاتشان تمام شد رو به من فرمودند مهدی جلو بیا. ادب کرده مقداری جلو رفتم فرمودند جلوتر بیا رفتم به طوری که دستم به دستش رسید آنگاه چیزی به من فرمود. سید به اینجا که رسید سکوت کرد.

در این مسجد مقام هایی است از جمله مقام حضرت مهدی، مقام حضرت خضر، مقام امام صادق. مقام امام زین العابدین ، مقام حضرت ادریس ، مقام صالحین و مقام ابراهیم خلیل که هر کدام نماز و دعایی دارد.

توجه کنیم که در اعمال مستحبی آنچه مهم است این است که  انجام اعمال از روی علاقه و اقبال قلب باشد پس هر کجا خسته شدید مشغول عبادت و نماز خودتان و استراحت شویداز دادن نیابت اجتناب شود. همه اعمال را می شود به نیابت از خود و بقیه مثل پدر و مادر انجام داد و خداوند از خزانه غیب طبق روایت از امام صادق ثواب را می دهد و از انجام دهنده هم کم نمی کند.

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 18:12 :: توسط : عبدالحمید امینیان

مختصری از بغداد

 

بغداد یکی از معروفترین شهرهای اسلامی و برای سالیان بسیار طولانی مرکز علمی جهان و پایتخت عباسیان بوده است .دقت و نگاه به این شهر بسیار عبرت آموز است

بزرگان و عالمان مدفون در بغداد

 نايبان چهارگانه حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)

عثمان بن سعيد عمري   وي از نايبان چهارگانه حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است . عثمان بن سعيد عمري اسدي ، معروف به سلمان ، مكني به ابوعمرو ، اولين نايب خاص حضرت بود . قبر وي در شهر بغداد ، سمت رصافه ، نزديكي دجله قسمت غرب بازار ميدان ( سوق الميدان ) در مسجدي به نام خودش واقع است . اين بنا كه در 1348 ق بازسازي شده داراي حرم و صحن وسيعي است و زائران زيادي دارد .

محمد بن عثمان ( ف 305 ق )    ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعيد ، معروف به شيخ خلاني ، دومين نايب حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است . وي پس از وفات پدر به نيابت آن حضرت در آمد و 48 سال سفارت ايشان را برعهده داشت . مقبره محمد بن عثمان در قسمت رصافه ( شرق دجله ) در محله اي به نام شيخ خلاني در خيابان جمهوري است كه در وسط شهر بغداد قرار دارد

مزار او ضريح ، گنبد و بقعه با شكوهي دارد كه مناره اي كاشي كاري شده و مسجدي در كنار آن واقع است . اين بنا در 1329 ق تجديد شده است .

حسين بن روح نوبختي  سومين نايب حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است كه قبرش در بازار شورجه بغداد واقع است .

 علي بن محمد سمري ( ف 329 ق )   قبر ابو الحسن علي از نايبان چهارگانه و آخرين نماينده ايشان ، در رصافه بغداد و غرب مدرسه مستنصريه ، داخل بازار كماليات قرار دارد . مرقد او داراي صحن و مسجد و مناره است و شيعيان زيادي از نقاط مختلف آن جا مي آيند .

قبور عالمان و فقيهان

شيخ يعقوب كليني  قبر محمد بن يعقوب كليني ، از عالمان و محدثان بزرگ شيعه در قرن سوم هجري و صاحب كتاب معروف اصول كافي ، در نزديكي مرقد چهارمين نايب حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ، يعني علي بن محمد سمري ، قرار دارد .

ابوحنيفه    قبر ابوحنيفه ، پيشواي فرقه حنفيه و شاگرد امام صادق ( عليه السلام ) ، در مسجدي به نام امام اعظم و در قريه اي به نام معظم در آن سوي دجله مقابل كاظمين قرار دارد . در ده معظم عمدتاً اهل سنت سكونت دارند و پادشاهان عثماني هديه ها و شمع دان هاي طلا و نقره برفراز ضريح او نصب كرده اند . بناي مقبره ابو حنيفه قلعه آجري شامل چهار برج و دروازه است كه در داخل آن مسجد و تكيه اي ساخته شده و ضريح ابو حنيفه وسط آن مسجد قرار دارد . اين ضريح نقره اي به دستور سلطان مراد پادشاه عثماني ساخته شد . در جوار قبر او دانشكده علوم ديني اهل تسنن واقع است . در نزديكي قبر او ، در همين محله ، ابوبكر شبلي و حسين بن منصور حلاج را به خاك سپرده اند

احمد بن حنبل    احمد بن حنبل مؤسس فرقه حنبلي و از محدثان برجسته اهل سنت در قرن دوم هجري است . قبر او در نزديكي رصافه بغداد قرار دارد و زيارت گاه مردم بغداد در زمان هاي گذشته بود ؛ دوراني كه بيشتر مردم بغداد به مذهب اهل سنت بودند و حرمت فراواني براي آن قائل مي شدند

ابوبكر شبلي   او يكي از بزرگان متصوفه بود كه نزديك قبر ابن حنبل به خاك سپرده شده است . شايان ذكراست كساني چون بشرحافي ، داوودطايي و ابوالقاسم جنيد ، از تابعان و زاهدان ، در نزديكي قبر او دفن شده اند. قبر معروف كرخي نيز در محله باب البصره قرار دارد

شيخ عبد القادر گيلاني ( ف 560 ق)   وي از مشايخ صوفيه بود و لقب قدس اعظم داشت . قبرش در رصافه واقع شده و بقعه كوچك و ضريحي از نقره دارد . زائران او بيشتر از كشورهاي هند و افغانستان هستند. اين بقعه توسط سلطان مراد عثماني تعمير و بازسازي شده و حياط ، صحن و گنبد بزرگي دارد

ابن ابي الحديدابن ابي الحديد شارح برجسته و معروف نهج البلاغه نيز در رصافه دفن شده است  شيخ شهاب الدين سهروردي  آرامگاه سهروردي ، از فلاسفه بزرگ شيعه و معروف به شيخ اشراق ، در بغداد است  سلطان سليمان و سلطان احمد ، از پادشاهان عثماني ، بقعه بزرگي براي او ساختند و مسجدي در كنار او برپا كردند . گفتني است قبر سهروردي در سوريه و در شهر حلب است و براي قبر وي در بغداد سند معتبري در دست نيست.


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 18:9 :: توسط : عبدالحمید امینیان

 

شهر و حرم سامرا شهر سامرا چهارمين شهر مقدس عراق است.ساختمان اين شهر كه در 124 كيلو مترى شمال بغداد و در سمت‏شرق رودخانه دجله قرار گرفته،به سال 221 ه.باز مى‏گردد.در اين سال محمد المعتصم بالله فرزند هارون الرشيد پايتخت‏خلافت را از شهر بغداد به سامرا منتقل ساخت و تا سال 256 ه.هشت‏خليفه از اين شهر حكمرانى و خلافت نمودند.در اين سال المعتمد على الله عباسى بار ديگر به بغداد باز گشت و آنجا را پايتخت‏خلافت قرار داد. 
سامرا طى مدت سه دهه پايتختى،توسعه فراوانى يافت و تعداد زيادى از كاخها و تفريح‏گاهها و مساجد در اين شهر ساخته شد.آنچه امروزه بر اهميت اين شهر مى‏افزايد،قرار داشتن بقعه پاك دو امام معصوم و برخى از افراد خانواده ايشان مى‏باشد. 
حرم مطهر امام دهم حضرت على بن محمد الهادى عليهما السلام (تاريخ شهادت:سال 254 ه.) و امام يازدهم امام حسن بن على عسكرى عليهما السلام (تاريخ شهادت:260 ه.) قلب شهر امروزى را تشكيل مى‏دهد،اين بقعه در دوران زندگانى دو امام عليهما السلام خانه مسكونى آنان بود،و پس از شهادت در آنجا دفن شده‏اند.نخستين ساختمان برآرامگاه آنان،از قرن چهارم هجرى است كه تا كنون همواره تجديد و ترميم شده و توسعه يافته است.اين حرم مطهر داراى گنبدى است كه يكى از بزرگترين گنبدها در جهان اسلام است،محيط اين گنبد طلايى عظيم،68 متر است كه در آن 72 هزار كاشى طلا به كار رفته است.در دو سمت اين گنبد دو گلدسته طلايى زيبا قرار دارد كه هر يك داراى 36 متر طول است. 
گنبد كنونى در سال 1200 ه.بر جاى گنبد كهنى كه ناصر الدوله حمدانى در سال 333 ه.آن را ساخته بود بنا گرديد.در زير گنبد حرم مطهر،ضريح نقره‏اى زيبايى قرار دارد كه ساخته هنرمندان اصفهانى در سالهاى دهه 60 ميلادى است.درون ضريح آرامگاه دو امام معصوم و«حكيمه خاتون‏»دختر حضرت جواد و عمه امام عسكرى است كه شاهد ولادت امام زمان‏«عج‏»بوده است.اين بانو زنى پرهيزكار و مورد احترام چهار امام معصوم بوده است‏و ديگرى‏«نرگس خاتون‏»همسر امام حسن عسكرى عليه السلام و مادر امام زمان است. 
درون حرم و قسمتهايى از رواقها به طرز زيبايى آينه كارى شده و از يادگارهاى ملك فيصل اول پادشاه هاشمى عراق است و به وسيله ايوانى فراخ و سقف دار به صحنى كه گردا گرد حرم را فرا گرفته راه مى‏يابد.از ويژگيهاى اين صحن آن است كه فاقد حجره مى‏باشد.در زاويه شمال غربى صحن مطهر،مجموعه‏اى متشكل از صحن و ايوان و مسجدى بزرگ با گنبدى كاشى كارى شده قرار دارد كه به‏«مجموعه غيبت‏»مشهور است.در زير اين مجموعه زير زمينى است كه به‏«سرداب غيبت‏»شهرت دارد،و نيز اين مجموعه بخشى از خانه مسكونى حضرت عسكرى بوده است كه در اين زير زمين به عبادت مى‏پرداخته و پس از او محل اقامت امام زمان عليه السلام بوده است.اين محل از دير باز مورد توجه شيعه بوده است و ازآن جهت كه عبادتگاه سه امام بوده،از قداست و احترام ويژه‏اى برخوردار است.گفتنى است كه به وسيله پله‏هايى مى‏توان به زير زمين رسيد.فضاى اصلى و كهن زير زمين عبارت است از تالارى مربع مستطيل به ابعاد 3×5 متر.در شرق اين تالار فضايى است كه پنجره‏اى از چوب دارد و محل عبادت امام عليه السلام بوده است. 
پنجره اين نماز خانه يكى از با ارزشترين قطعات باقى مانده از دوران عباسيان است و داراى كتبيه‏اى كهن مى‏باشد.اين پنجره به دستور الناصر لدين الله عباسى (كه از خلفاى علاقمند به اهل بيت عليهم السلام بود) در سال 606 ه.ساخته شده است.در كاشى كارى درون اين بقعه نام ناصر الدين شاه قاجار ثبت‏شده است كه در سفر عتبات خود به زيارت اين جايگاه تشرف يافته است. 
خدام سرداب در داخل اين بقعه كوچك حفره‏اى تعبيه‏كرده‏اند و از آن به زائران خاك مى‏دهند كه فاقد هر گونه توجيه و دليل شرعى است،كاشيكاريهاى صحن و سر درهاى ورودى از دوره قاجاريه است. 

درباره حضرت امام هادی(ع) «امام ابوالحسن على النقى الهادى» - عليه السلام - پيشواى دهم شيعيان، در نيمه ذيحجه سال 212 هجرى در اطراف مدينه در محلى به نام «صريا» به دنيا آمد(1). پدرش پيشواى نهم، امام جواد - عليه السلام - و مادرش بانوى گرامى «سمانه» است كه كنيزى با فضيلت و تقوا بود 
مشهورترين القاب امام دهم، «نقى» و «هادى» است، و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نيز مى‏گويند 
امام هادى - عليه السلام - در سال 220 هجرى پس از شهادت پدر گراميش برمسند امامت نشست و در اين هنگام هشت ساله بود. مدت امامت آن بزرگوار 33 سال و عمر شريفش 41 سال و چند ماه بود و در سال 254 در شهر سامرّأ به شهادت رسيد.

درباره امام عسگری(ع)   امام عسكرى، يازدهمين پيشواى شيعيان، در سال 232 ه. ق چشم به جهان گشود (1) . پدرش امام دهم، حضرت هادى-عليه السلام-و مادرش بانوى پارسا و شايسته، «حديثه‏» ، است  كه برخى، از او بنام «سوسن‏» ياد كرده‏اند  . اين بانوى گرامى، از زنان نيكوكار و داراى بينش اسلامى بود و در فضيلت او همين بس كه پس از شهادت امام حسن عسكرى-عليه السلام-پناهگاه و نقطه اتكاى شيعيان در آن مقطع زمانى بسيار بحرانى و پر اضطراب بود 
از آنجا كه پيشواى يازدهم به دستور خليفه عباسى در «سامراء» ، در محله «عسكر» سكونت (اجبارى) داشت، به همين جهت «عسكرى‏» ناميده مى‏شود. از مشهورترين القاب ديگر حضرت، «نقى‏» و «زكى‏» و كينه‏اش «ابو محمد» است. او 22 ساله بود كه پدر ارجمندش به شهادت رسيد. مدت امامتش 6 سال و عمر شريفش 28 سال بود، در سال 260 ه به شهادت رسيد و در خانه خود در سامراء در كنار مرقد پدرش به خاك سپرده شد. 
مشکلات علویان در زمان امام هادی وامام عسگری برخى از منابع تاريخى بر اين مطلب اشاره دارد كه علويان در روزگار اين طاغوت - متوكل - به قدرى سختى ومحروميت ديدند كه وحشت و مرارت آن قابل توصيف نيست، چنان بودند كه گاهى جز يك عبا نداشتند و اگر يك مرد علوى مى‏خواست ازخانه بيرون بيايد آن را مى‏پوشيد و همچنين اگر يك زن علويه مى‏خواست آن را بر تن مى‏كرد، مردم نيز از ترس سلطه ستم پشگان جرأت ارتباط با ايشان را نداشتند

مثالی از کرامات حضرت امام حسن عسگری از ابوهاشم نقل كرده‏اند،كه گفت: خدمت امام ابو محمد (ع) از تنگناى زندان و سنگينى كنده و زنجير شكايت كردم ،امام (ع) به من نوشت: امروز نماز ظهر را در منزلت خواهى خواند و همين طور شد، از زندان موقع ظهر آزاد شد و نماز را در منزلش به جا آورد.  ابو هاشم نقل كرده، مى‏گويد: در تنگناى معيشت بودم، خواستم از امام ابو محمد (ع) چيزى مطالبه كنم خجالت كشيدم، وقتى كه به منزل رسيدم ديدم صد دينار برايم فرستاده و نوشته است:

«هر وقت نيازى داشتى از تقاضا شرم مكن! زيرا تو به مقصودت خواهى رسيد

درباره سرداب غیبت حتى سالها پس از شهادت امام حسن عسكرى(ع) خلفاى عباسى منزل امام عسكرى(ع) را زيرنظر داشتند و گاهى به طور ناگهانى به آنجا يورش مى‌‌بردند تا بلكه بتوانند حضرت مهدى(ع) را دستگير كنند؛ زيرا در جريان شهادت امام عسكرى(ع) وقتى امام مهدى(ع) عموى خود جعفر را از نماز خواندن بر پيكر امام عسكرى(ع) باز داشتند و خود بر پيكر آن حضرت نماز خواندند تقريباً بر همگان معلوم شد كه امام مهدى(ع) على‌‌رغم مراقبتهاى دژخيمان عباسى متولد شده‌‌اند و هم‌‌اكنون جانشينى حضرت عسكرى(ع) را برعهده دارند. بنابراين، پس از شهادت امام يازدهم نه تنها از شدت تعقيب و جست‌‌وجوى عوامل حكومت كاسته نشد بلكه به جهت احساس خطر بيشتر بر شدت اين كار افزوده شد. در يك مورد معتضد (شانزدهمين خليفه عباسى) عده‌‌اى از سربازان خود را از بغداد به سامرا فرستاد تا به طور ناگهانى، در يك فرصت مناسب در حالى كه اطراف خانه امام عسكرى(ع) را به محاصره در مى‌‌آورند به داخل منزل يورش ببرند و اگر حضرت مهدى(ع) را در آنجا يافتند دستگير نمايند.
يكى از سربازان شركت كننده در آن يورش اين واقعه را چنين شرح مى‌‌دهد:
وقتى سربازان خليفه وارد حياط خانه امام عسكرى(ع) شدند و بخشهاى مختلف خانه را مورد بررسى قرار دادند به در سرداب منزل رسيدند و از صداى تلاوت قرآن كه به گوش مى‌‌رسيد متوجه شدند كه امام مهدى(ع) در سرداب مشغول تلاوت قرآن هستند. با مشاهده اين كار آنجا را به طور كامل به محاصره خود درآوردند و در پشت در سرداب منتظر ماندند تا موقع خارج شدن آن حضرت او را دستگير نمايند. مدتى بعد امام(ع) در جلو چشم سربازان خليفه از سرداب بيرون آمدند و آنجا را ترك كردند بدون اينكه حتى يك نفر از سربازان جرأت پيدا كنند تا كارى انجام دهند.
وقتى كه امام(ع) كاملاً از ديد سربازان دور شدند. فرمانده نيروهاى خليفه عباسى به نيروهاى خود دستور داد تا وارد سرداب شوند و امام(ع) را دستگير نمايند سربازها به او گفتند: مگر نديديد كه او از سرداب خارج شد و از مقابل شما عبور كرد و از خانه خارج شد؟ به محض شنيدن اين خبر فرمانده دژخيمان عباسى در حالى كه بسيار آشفته و نگران شده بود گفت: من كسى را نديدم اگر شما او را ديديد چرا دستگيرش نكرديد؟ آنها در پاسخ گفتند: ما گمان مى‌‌كرديم كه خود شما او را مى‌‌بينيد و لزومى نمى‌‌بينيد كه او را دستگير كنيم در نتيجه ما هم هيچ‌‌گونه عكس‌‌العملى نشان نداديم

از اين تاريخ به بعد سرداب امام حسن عسكرى(ع) به سرداب غيبت مشهور شد. اين در حالى بود كه سالها پيش از آن؛ يعنى در سال 260ق. به دنبال شهادت حضرت عسكرى(ع) دوران غيبت صغرا شروع شده بود
سرداب خانه امام عسكرى(ع) از آن جهت كه محل سكونت و عبادت سه نفر از امامان شيعه يعنى امام هادى، امام حسن عسكرى و امام مهدى(ع) بوده همواره در طول تاريخ مورد توجه و احترام مردم واقع شده است. علاوه بر آن به شهادت اسناد معتبر تاريخى، قبر بيش از بيست و دو تن از امام‌‌زادگان نيز در آن محل واقع شده كه اين امر در نوع خود نشانگر اهميت و ارج اين مكان شريف در نزد اولياى الهى است.

یا صاحب الزمان مشغول زندگي و روز مرگي خويشيم.انگار نه انگار تو را کم داريم!
آنچه از امور دنيائي که نداريم دنبالش هستيم ولي دنبال تو نه!
وقتي در آسايشيم بيشتر از تو غافليم!
اما وقتي در چنبره مشکلات مضطر مي شويم لااقل بعد از نااميدي از همگان تو را فرياد مي زنيم.
کاش آسايشي که ما را ازياد تو غافل کند را با سختي که تو را بياد ما اندازد عوض مي کرديم!
گرد و غبار حرمت طوطياي چشم ما اي آقاي غريب ،امير عدالت.


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 18:2 :: توسط : عبدالحمید امینیان

وادی السلام


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 17:35 :: توسط : عبدالحمید امینیان

 

کمی درباره حضرت امیرالمؤمنین : دو گروه در تاریخ راجع به حضرت علی گناهکار شدند. گروهی که قدر و منزلت او را نشناختند و او را کوچک شمردند و گروهی که او را خدا خواندند و در موردش غلو نمودند و این نشان دهنده عظمت و خصوصیات منحصر به فرد و ویژه آن حضرت است. فضایل ایشان از حد بیرون است  و شناخت قدر و عظمتش در توان ما نیست ولی آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید.

 

فضایل حضرت امیر المومنین : حضرت امیرالمونین جهادش درراه خدا از همه مردم بیشتربود و نیز عالم ترین و داناترین خلق بود از جهات مختلف که پیامبر فرمودند : من شهر علم هستم و علی درب آن است و حضرت مولا می فرمودند : ازمن بپرسید قبل از آنکه مرا از دست بدهید و می فرمودند که من به راه های آسمان آگاه ترم تا به راه های زمین  در تفسیر قرآن و علم نحو و بسیاری از علوم دیگر که درآن زمان بوده ایشان سرآمد بودند و نیز در قرآن هم آیاتی که اشاره به عظمت ایشان باشد زیاد است از جمله آیه مباهله که ازحضرت علی به عنوان جان پیامبر یاد می شود «النفسنا و انفسکم»

وبسیار سخاوتمند بودند و با آنکه دارای باغ ها و چاه های بسیار بودند ولی زاهد ترین مردم بودند و از لذت های دنیا کفاره می گرفتند  و عبادتشان از همه بیشتر بود به طوری که حضرت زین العابدین می فرمایند « چه کسی می تواند مانند علی (ع) عبادت کند .»

ومهربان ترین مردم بود و بسیار در جنگ ها و دشمنان خود را بعد از آنکه اسیر او می شدند می بخشید و آزار می کردند و مهر و عطوفت ایشان هنور هم بر زائران اش ادامه دارد و داستان های بسیاری از محبت و کرامت ایشان برزائران اش است از جمله اینکه درویشی وارد حرم می شود و خطاب به مولا می گوید یا علی تو به این همه طلا و تزئینات داخل حرم نیاز نداری .یک تکه اش را به من بده تا من راحت زندگی کنم و همان لحظه تکه ای طلا از سقف می افتد ولی خدام نمی گذارند درویش آن را بر دارد و آن را به جای خودش وصل می کنند و این اتفاق تا سه روز می افتد و خدام مانع می شوند درویش طلا را بردارد .

تا خود حضرت به خواب یکی از علما می آید و دستور می دهند که طلا را به درویش بدهید و هر چیز دیگری هم خواست بدهید . به خواب درویش هم می آیند و می فرمایند : هم طلا را بگیر و هم هر مقدار دیگر خواستی بگیر و بعد راضی شو و درویش هم قندیل طلا را می گیرد و هم مقدار زیادی پول تا راضی می شود.

وحضرت فصیح ترین خلق بودند و آنهایی که عربی خوب می دانند از خواندن نهج ابلاغه تعجب می کنند ازبس که بلیغ و فصیح است و نیز معجزات بسیاری از حضرت دیده شده که خواندنی است و خوب است که به کتاب هایی در این زمینه مراجعه کنیم و حضرت مولا را بیشتر بشناسیم ورفتار ایشان را در خوبی اخلاق و دراهل عبادت بودن و اهل علم و دانش بودن و نیز اهل کار و تلاش زیاد بودن را سرمشق زندگی خودمان قرار بدهیم و فقط برای آنکه کمی از دریای علم و محبت و تقوای آن حضرت بهره مند شویم چند خط از وصیت های حضرت به امام حسن را می نویسم . اصل وصیت نانه مفصل است.

« ای فرزندم حسن ، بعد از من امت با تو راه مخالفت پیش می گیرند . پس دنیا را هدف اصلی خویش قرار نده و درطلبش متاز و نماز را در اول وقت بخوان و بر آنانی که مشکلات دارند ترحم کن و فقیران را دوست داشته باش و تواضع و فروتنی داشته باش و آرزوهایت را کوتاه کن و یاد مرگ کن و از خدا بترسی.درکار دنیا مسامحه کن و درکارآخرت عجله داشته باش.خوبان رابه خاطر خوبی شان دوست داشته باش و خدا را همیشه یاد کن . برکوچک تر ها رحم کن و بربزرگترها و پیران احترام کن و صدقه بده و روزه بگیر که سپر بدن است از آتش و بسیار دعا کن و ... »

البته حضرت امام حسن (ع) که معصوم بودند و علم ایشان لدنی بوده و شاید حضرت اینها را به ما گفته و جالب است که طی عمر خود شاید یک بار هم وصیت های مولای خود را کامل نخوانده ایم.

علم ایشان بسیار عجیب بوده و می فرمایند که قبل از آنکه مرا از دست بدهید از من بپرسید و می فرمودند من به راه های آسمان ماهر ترم تا به راه های زمین. زهدشان در حدی بود که می توانستند از بهترین عمت های دنیا بهره ببرند ولی زهد را برگزیدند و عبادتشان و حکومتشان که سراسر مشغول جنگ و زدودن غبارها و زنگارها از جامعه اسلامی بودند در مدت کوتاه حکومت آن حضرت سه جنگ بزرگ رخ داد.

جنگ جمل: ناکثین توسط عایشه و طلحه و زبیر که جزو اولین بیعت کنندگان بودند.

جنگ صفین : قاسطین ، جنگ با معاویه و قرآن بر سر نیزه نمودن.

جنگ نهروان: مارقین، متعصبان کوردلی که عبات پیشه نیز بودند و به خوارج معروف هستند و هر گونه حاکمیتی را منکر می شدند

 

حرم حضرت علی : پس از 95 سال از شهادت حضرت قبر ایشان در شکارهارون الرشید و پناه آهوان به آنجا و نیز نامه منصور عباسی به امام صادق که ابومسلم از تو درخواست کرده که قبر مولا را مشخص کنی . پیدا شد این اتفاق در سال 135 هـ ق بود.

گنبد طلای و ایوان طلا به دستور نادرشاه انجام شده. توسعه حرم در زمان صفویان که بغداد را نیز فتح نمودند بودند انجام شد. قاجاریان نیز هزینه های بسیاری نمودند صحن حرم در زمان شاه عباس صفوی و با مهندسی شیخ بهایی انجام شد

 

وادی السلام : بزرگترین قرستان جهان است. بسیاری از صلحا – بزرگان – علماء و سادات در آن مدفون هستند. این قبرستان تاریخی است و بیش از هزار سال تاریخ و عمر دارد. بسیاری از قبرها دارای قبه و بارگاه هستند  و شیوه دفن اموات در آن بصورت سردابی است. یعنی اتاقی زیر زمین می کنند و پله ای می خورد تا روی زمین. در دیواره های آن سرداب قبور را بصورت طبقه ای می کنند و بصورت خانواده ای است و هر خانواده مثلاً 50 مترزمین می خرد و سرداب احداث می کند و گاهی بالای سرداب قبه و گنبدی می سازند

ادیب الممالک آنجا را دیده و در سفرنامه خویش نوشته است: باطن آن قبرستان معلوم است که بهشت جاودان است و مکان ارواح مؤمنان ولیکن در ظاهر نیز قرستانی به آن شکوه و به آن طراوت و روح در ربع مسکون نیست و مقبره هود و صالح پیامبر نیز در آنجاست.

برای این قبرستان فضایل بسیار نقل شده از جمله: امام علی می فرمایند: در این سرزمین ارواح مؤمنان دسته دسته با یکدیگر صحبت می کنند و هر مؤمنی در هر جایی از زمین که بمیرد به او گفته می شود به وادی السلام ملحق شو که وادی السلام جایگاهی از بهشت است. و گفته اند از این قبرستان خداوند هفتاد هزار نفر را بدون حساب وارد بهشت می کند.

ناصرالدین شاه هم که از این قرستان دیدن کرده و سفرنامه خوبی هم نوشته می گوید: به اندازه شهر نجف ابنیه و آثار دارد.

مرقد هود و صالح پیامبر در  آن است که در شهر خاموشان دارای گنبدی است نخست علامه بحرالعلوم بقعه و نمایی گچی روی آن ساخت.

مقام های امام مهدی و امام صادق و امام سجاد: قسمت شمالی وادی السلام مقام حضرت    مهدی و امام صادق است که دارای گنبدی آبی است و چاهی نیز معروف به بئر امام مهد یدر آن است و امام زمان در آن مشاهده شده (درآن محل) مقام حضرت زین العابدین امام سجاد که در کنار بحر نجف است و مقبره صافی صفای یمانی نیز در آن ست که از یاران اهل بیت بوده است و وصیت نموده که پس از مرگش جنازه اش را بیاورند به نجف و آنجا دفن کنند. معروف است حضرت امام سجاد برای زیارت حضرت علی آمدند در این مکان نماز گذاردند و بیتوته کردند در مقام حضرت مهدی بسیاری از علما و بزرگان علی الخصوص عرفا مثل آقای قاضی می آمدند و عبادت می نمودند و از فضای معنوی آن بهره می بردند.

حضرت علی بسیاری از زمین وادی السلام را خریده بودند و علت آن را چنین گفتند که از رسول خدا شنیدم که از پشت کوفه (نجف و وادی السلام) هفتاد هزار نفر بدون حساب می حشور می شوند. خواستم از زمین های من باشد.

 

کمیل بن زیاد: کمیل از یاران حضرت علی و امام حسن بود و به صفات شجاعت و عبادت و زهد معروف بود. یکی از هشت عباد و زاهد معروف کوفه در زمان خود بود. از عبرت های تاریخ این است که برادرش حارث بن زیاد فردی آلوده بود و از یاران عبیداله بن زیاد. همان شخصی بود که طفلان مسلم را برای گرفتن جایزه به شهادت رسانید. متولد اول بعثت و یا به قولی 12 بعثت بود. هنگامی که عثمان مورد سرزنش و اعتراض مردم بود کمیل جزو اولین کسانی بود که در کوفه پیشنهاد خلع عثمان و واگذاری خلافت به حضرت علی را داد کمیل مانند میثم تمار صاحب سر علی بود و کمیل برخی از شب ها به هنگام عبادت همراه حضرت علی بود. یکی از شب ها بعد از نماز و عبادت در مسجد کوفه به همراه حضرت علی هنگام بازگشت صدای حزینی به گوش رسید که آیه « من هو قانت آناء الیل» را می خواند. کمیل در ذهن از او تمجید نمود. حضرت متوجه حالت درونی او شد و فرمودند از زمزمه این مرد تعجب نکن که او اهل آتش است و من بعداً در آینده خبرش را به تو خواهم گفت. مدتی بعد در جنگ نهروان که با خوارج بود بعد از کشته شدن بسیاری از خوارج حضرت همانطور که شمشیر به دست داشتند و از آن خون می چکید از میان اجساد و سرها گذشتند و شمشیر روی سری از سرها گذاشتند و فرمودند یا کمیل امن هو قانت یعنی ای کمیل این همان فرد است. کمیل نقل می کند که به همراه حضرت مولا از شهر خارج شدیم تا به گورستان رسیدیم امام علی نظر به گورستان انداختند و فرموند: یا اهل القبور یا اهل البلاء یا اهل الوحشه ما خبر ما عندکم فان الخبر ما عندنا قد قسمت الاموال و اتیمت الا ولاد و استبدل بالازواج فهذا جزء عندنا فما الخبر عندکم و سپس رو کرد به من و فرمودند: ای کمیل اگربه آنان اجازه می دادند که جواب بدهند می گفتند فان خیر الزاد التقوی پس گریه کردند و فرمودند ای کمیل قبر صندوق عملاست و هنگام مرگ دیده می شود . کمیل از راویان حدیث بود.

 

داستان دعای کمیل این است که : کمیل می گوید با مولایم امیرالمومنین در مسجد بصره نشسته بودیم که عده ای از یاران از مولا درباره آیه ای که می فرماید: فیها یفرق کل امر حکیم «دخان 4» پرسیدند . حضرت فرمودند: مراد شب نیمه شعبان است. به آن کسی که جانم در دست اوست بنده ای از بندگان خدا نیست مگر اینکه آنچه از نیک و بد بر او جاری می شود در شب نیمه شعبان تا آخر سال برای او تقسیم می شود و هیچ بنده ای آن شب را احیا نمی دارد و دعای حضر را نمی خواند مگر اینکه دعای او مستجاب می شود. سپس حضرت به منزل رفتند. شبانگاه به خانه مولا رفتم و درب کوبیدم. فرمودند ای کمیل چه می خواهی عرض کردم ای امیر المؤمنین درباره دعای خضر آمده ام. حضرت فرمودند بنشین و چون این دعا را حفظ کردی در هر شب جمعه و یا ماهی یکبار و یا سالی یکبار و یا در عمرت یکبار آن را بخوان که خدا برای تو چاره می سازد و یاری ات می کند و روزی ات می دهد و معضرت الهی شامل تو می شود. ای کمیل طول مدت رفتاقتت با ما واجب شد که خواه شتو را انجام دهیم. سپس فرمودند بنویس: الهم ان اسئلک برحمتک التی وسعت کل شیئ

کمیل در سن نودسالگی به دست حجاج سر از بدنش جدا شد و به شهادت رسید. شهادت او درسال 82 ه – ق بوده است.

او را در منطقه ثویه در نزدیکی کوفه بود دفن نمودند. بسیاری از دوستان و یاران دیگر حضرت علی نیز در این منطقه دفن شده اند که اثری از مقابر آنان نمانده است مثل قنبر غلام علی که البته در سوریه نیز مزاری دارد و مقبره کمیل نیز تا پایان دولت عثمانی مورد بی توجهی و متروک بود تا اینکه به دست شیخ باقر عبدالنبی احیا و بازسازی شد و هنوز نیز تولیت آن بقعه به دست همان خاندان و فرزندانش می باشد.

در نزدیکی آرامگاه کمیل مسجد حنانه می باشد. وقتی سرهای مقدس شهدای کربلا را از کربلا به کوفه می بردند سر مقدس حضرت امام حسین را بر زمین این مسجد گذاشتند و دراین هنگام صدایی شبیه صدای ناله بچه شتری (حنانه) بود از این زمین شنیده شد. بعضی هم می گویند به هنگام حمل بدن مبارک امیرالمؤمنین آن بدن مقدس را لحظه ای در آن زمین گذاشتند و آن صدا شنیده شد.و اله اعلم بالصواب

بعضی از علمای آرمیده در نجف

 

شیخ طوسی :    در مسجد کنار حرم دفن است. ایشان بزرگ و رئیس حوزه علمیه بغداد بودند. شاگردان زیادی داشتند مثل ابن بابویه – 51 کتاب مهم نوشتند مثل تهذیب و استبصار.

پس از حمله مغول به بغداد و از بین بردن بسیاری از علما و کتب شیعه و آتش زدن آنها ، ایشان به نجف رفتند و حوزه علمیه را تأسیس کردند و بسیاری از کتب و مطالبی که از بین رفته بود را در همانجا بازنویسی فرمودند.

دو کتاب او ( تهذیب و استبصار ) جزء 4 کتاب اصلی شیعه است و درمجلس درسی او سیصد نفر مجتهد جمع می شدند و هفتاد و پنج سال عمر نمودند و هنگامی که بیست و سه ساله بودند به عراق آمدند.

 

علامه حلی : ایشان در 28 سالگی مرجعیت مردم را بر عهده گرفتند. سلطان محمد اولجایتو در سلطانیه حکومت می کرد و سلطان ایران بود. سنی بود. روزی حین عصبانیت همسرش را سه طلاقه کرد. بعداً پشیمان شد علما را جمع کرد و راه چاره ای خواست. گفتند راهی ندارد و باید جدا شوید. یکی گفت در حله عالمی است که این طلاق را قبول ندارد علامه را از حله خواستند به ایران آمد و طبق احکام و با استدلال ثابت کرد که این طلاق باطل است.

هنگام ورود کفش هایش را زیر بغل زد و کنار سلطان نشست. علمای سنی گفتند آیا نگفتیم رافضی ها افراد سبک سر و بی خردی اند. سلطان از علامه پرسید چرا چنین کردی ایشان گفتند پیغمبر هم به غیر خدا سجده نکرد و من به سلطان سجده نمی کنم. کفش هایم را هم ترسیدم حنفی ها بدزدند. چون ابوحنیفه یکبار کفش های رسول خدا را دزدید. گفتند ابوحنیفه صد سال بعد از رسول خدا می زیسته.

گفت ببخشید لابد شافعی بوده. اینبار شافعی ها نارحت شدند و گفتند شافعی دویست سال بعد از پیامبر بوده . گفت پس حتماً مالک دزدیده مالکی ها هم گفتند مالک رسولخدا را درک نکرده گفت حتماً شاید احمد بن حنبل بوده. گفتند تکذیب می کنیم او هم زمان رسول خدا نبوده است.

علامه رو به سلطان کرده و گفتند دانستی که هیچ کدام از رؤسای مذاهب اینان زمان رسول خدا نبوده و بدعت است تبعیت از اینان چون ممکن است یکی از همین ها از رئیس مذهب خود بالاتر باشد ولی نمی توان خلاف او فتوا بدهد ولی ما از علی (ع) تبعیت می کنیم که پسر عمو – وصی و داماد رسول خدا بوده . پس از آن سلطان اسمش را به سلطان محمد خدابنده تغییر داد. شیعه شد – به نام اهل بیت سکه زد و خطبه د رتمام ممالک او به نام اهلبیت خوانده شد و مذهب رسمی هم شیعه شد.

و از عجایب اینکه ایشان تالیفات بسیار زیادی داشته اند و بعضی علمای زمان ایشان می گویند که پانصد کتاب به خط خود علامه ازایشان دیده اند . و این غیر از کتبی است که به خط دیگران ازعلامه نوشته شده و با توجه به سفرهای بسیار ایشان و گفتگوهای زیاد با علمای دیگر فرقه ها و بزرگان و نیز تدریس های زیادی که همیشه داشتند این مقدار کتاب خودش ازکرامات ایشان است .

 

سید رضی الدین علی بن طاووس  معروف به ابن طاووس که درسامرا و درسرداب صدای حضرت ولی عصر را شنیدند که می فرمودند خدایا شیعیان ما از طینت ما خلق شده اند و به آب ولایت ما خمیر شده اند . پس بیاد و به خاطر ما ایشان را ببخش وظیفه خواست او را قاضی کند.

قبول ننمود و گفت : دعوایی بین عقل من و نفس من است که عقل می گوید می خواهم تو را بهشتی کنم و نفس می گوید آخرت نسیه است و من می خواهم به تو لذت های حاضر را بچشانم و من هنوز این دعوا را پس از پنجاه سال نتوانسته ام حل کنم . چگونه قاضی شوم . علامه حلی فرمودند که برای ابن طاووس کراماتی است که بعضی را برای من گفته اند.

 

مقدس اردبیلی: بسیار زاهد و متقی بود. که علامه مجلسی درباره اش می گوید ایشان به حد نهایی تقوا و زهد رسید. زمان او حوزه نجف بسیار رونق گرفت. شاه عباس از او خواست که به اصفهان بیاید ولی قبول نکرد. ایشان از چاه یکبار خواست آب بکشد پر از طلا و جواهر بالا آمد. خالی کرد تا چندین بار. ازخدا خواست احمد از اتو آب می خواهد نه طلا. سپس آب بالا آمد. یکبار با شیخ بهایی در نزد سلطان بحث علمی کردند. شیخ بهایی پیروز شد. شاه شاد شد، مقدس شیخ را به گوشه ای برد و مسئله علمی را برایش روشن کرد. شیخ گفت چرا جلوی شاه نگفتی تو که اینقدر مسلط بود. گفت به صلاح مذهب نبود که جلوی شاه من پیروز شوم چون تو بزرگ علمای ایرانی و در شاه نفوذ داری

ازجمله کرامات مقدس اردبیلی اینکه شبی پیامبر را در خواب دید درحالی که حضرت موسی کلیم هم در خدمت آن بزرگوار بودند . حضرت موسی ازپیامبر اسلام (ص) سوال نمود این مرد کیست ؟

پیامبر اشاره فرمودند که از او سوال کن . پس موسی از مقدس پرسید تو کسیتی ؟ گفت من احمد . پسر محمد. از اهل اردبیل و درفلان کوچه و فلان خانه مسکن من است .موسی گفت : من اسم تو را پرسیدم این همه تفصیل چرا ؟

مقدس جواب داد : خداوند عالم از تو سوال کرد این چیست که در دست توست و تو چرا این همه تفصیل درجواب گفتی ؟ موسی روبه پیامبر ما کرد و گفت: راست فرمودی که علمای امت من مانند انبیای بنی اسرائیل می باشند.

 

سید محمدباقربحر العلوم   ایشان بسیار عالم بودند به گونه ای که در تفسیر و یا هر علم دیگری توانایی سخنرانی و درس دادن را داشتند و پدرش در خواب دید که حضرت امام رضا شمعی را داده اند به فردی که بالای منزل ایشان نصب کند و آن شمع نور عجیبی دارد . در همان شب سید بحر العلوم متولد می شوند.ایشان مدت دو سال در مکه اقامت داشتند و دراین مدت به همه مذاهب درمسجد الحرام درس می دادند و هیچ کس نمی دانست که شیعه هستند (یعنی به علوم تمام مذاهب تسلط کامل داشتند ) و با امام جمعه مکه گفت و گو ها داشتند و درآخر هم امام جمعه مکه به مذهب شیعه از دنیا رفت و توسط سید عبد العلوم غسل شد ( مطابق شرع شیعه ) و از خدمات ایشان تعین حدود مکه بود که در آن زمان ازبین رفته بود وایشان با راهنمایی حضرت ولی عصر حدود مکه را احیا نمودند.

 

کاشف الغطاء:   از شیخ جعفر کاشف الغطاء پرسیدند آیا درست است که م یگویند اما معصوم در طول عمرض اصلاً مرتکب گناه نمی شود؟ و آیا اصلاً این ممکن است؟ ایشان فرمودند: من که یک نفر غیر معصومم چهل سال است که حتی یک مکروه هم انجام نداده ام چه رسد به معصوم (فوائد الرضویه).

ایشان بسیار متواضع ومهربان بودند  و بسیار شجاع هم بودند و پس از علامه بحر العلوم به مقام مرجعیت شیعیان رسید . حکم جهاد ایشان علیه روس ها و حمایت از عباس میرزا دردوران فتح علی شاه و رد  فرقه وهابیت ازفعالیت های ایشان است .هنگام حمله وهابیان به نجف دفاع جانانه ای مقابل آنان انجام دادند و پس از جنگ بزرگی بسیاری ازآنان را کشتند ورئیس آنان به نام سعود ( از نیاکان همین پادشاه فعلی عربستان ) پا به فرار گذاشت .

بسیار به تربیت فرزندانشان اهمیت می دادند و آنان را برای نماز درحرم بیدار می کردند . روزی یکی از فرزندانشان گفت شما بروید حرم من بعدا می آیم و ایشان گفتند من می مانم تا تو هم بیایی و با هم به حرم رفتند.

درجلوی درب گدایی نشسته بود . کاشف الغطاء ازفرزندش می پرسد این فرد چه می کند . او می گوید گدایی . می پرسد چقدر گیرش می آید . او می گوید فلان مبلغ ناچیز .سپس کاشف الغطاء می گوید این فرد برای این مبلغ صبح به این زودی به اینجا آمده آن وقت تو به اندازه این فرد به وعده خدا که برای شب خیزان  که گفته برایشان چشم روشنی کنار گذاشته اعتماد نداری ؟ وآن فرزند تاآخر عمرش نماز شبش ترک نشد .

 

مرحوم محدث قمی متوفی 1359 ه ق :ایشان بسیار متواضع بودند بطوریکه نقل میکنند پدر ایشان به مجلس روضه خوانی میرفتند که از روی کتاب منازل الاخره (که نوشته خود شیخ عباس قمی بود ) برای حضار کمی هر روز میخواند . روزی به شیخ عباس میگوید ای کاش تو هم روضه خوان میشدی و از این مطالب خوب میخواندی ولی ایشان تواضع میکنند و نمیگویند که این کتاب نوشته خود من است  . این نشانه خلوص ایشان است که کار را صرفا وفقط برای خدا انجام میدادند و حتی تلاش نمیکنند اعتباری هم از این طریق کسب نمایند

 

پادشاهان مدفون در نجف ...

پادشاهان آل بویه : این خاندان تلاش و زحمات زیادی در جهت احیاء و بازسازی مکان های مقدس ازعراق نمودند. قبور آنان اکنون مشخص نیست ولی در کف سازی صحن حرم در سال 1316 قمری برخی از سنگ قبرهای آنان کشف شد .

عنصر الدوله دیلمی و بسیاری از پادشاهان دیگر و نیز پادشاهان شیعی آل حمدان که نقش مهمی از نهضت مقاومت و مقابله با تجاوزهای نیروهای بیزانس داشتند و به گفته کاشف الغطاء مرده های خود را از شام و حلب و موصل به نجف می آوردند و نیز پادشاهان ایلخانان مغول و تیموریان قبورشان اکنون مشخص نیست .ولی به عنوان مثال هبة الدین شهرستانی می گوید درسال 1350 قمری قبر تیمور لنگ ( موسس سلسله تیموریان) را در کنار قبر شیخ طوسی در سرداب دیده است .


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 17:25 :: توسط : عبدالحمید امینیان

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ
سراسر وجود من زیارت است
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زندگی-زیارت-غز






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 24
بازدید ماه : 28
بازدید کل : 37552
تعداد مطالب : 71
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1